رفتن به نوشته‌ها

شعر از مجموعه ”بین دوری و دوزخ”

چمدان‌ات را بستی 
هواپیما را در آغوش گرفتی 
تا خودت را آزاد کنی
هواپیما پرید
چمدان دهن باز کرد
 تو هنوز در بندی

یادت می‌آید؟
که گفته بودم جنگ نام دیگر زندگی‌ست
حالا ببین
ابولا آفریقا را گرفته‌ست
داعش خاورمیانه را
و آن‌جا هم که تو رفته‌ای
دیکتاتوری در کاخ گزینه‌هایش را مرور می‌کند

از من اگر می‌شنوی
دوباره به خانه بیا
برگرد!
حتا بدون چمدان
حتا بدون هواپیما

دنیا از همین‌جا کنترل می‌شود

منتشر شده در بین دوری و دوزخ

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.